خاطرات کودکی پیوستی ناگسست با حال و آینده ام دارد .. انگار که دیروز بود آجرهایی که روی هم می گذاشتم و با چوب و پارچه و مقوا برای خانه ام اسباب می ساختم تا عروسکان خیالیم خانه ای راحت و زیبا داشته باشند… انگار همین شب گذشته بود که تا صبح همچون معماری قهار [...]